پیام مدیر عامل
عامل اصلی در کسب هر موفقیتی، تدوین و تشخیص اهداف است. هدفگذاری مهمترین عامل حرکت و خلق آینده است. کسب رضایت، خشنودی و اعتماد جامعه و مشتریان، ماموریت و تعهدی بسیار بزرگ در راستای تعریف موفقیت و پیشرفت است. در طول سال ها فعالیت گروه تولیدی رخش ، ساختار این شرکت، همواره به سمت تغییرات هدفمند، اصلاح شده است.
ایجاد یک برند خوشنام و خوش فکر از گروه تولیدی رخش با قابلیت انطباق و تعریف مشترک از منافع با جامعه و مشتریان، تشخیص و سیاست اینجانب بوده است. جامعه ماهیگیری کشورمان ، مدت هاست در انتظار مواجهه با یک برند جهانی در حوزه تولید لوازم ماهیگیری – صیادی و قدرت نمایی در عرصه جهانی است. ازاینرو حمایت مداوم شما را برای رسیدن به این مقصود و مواجهه با چالش های پیش رو درخواست می کنم و از شما برای مشاهده سایت شرکت رخش قدردانی می نمایم.
آرش اسپیر فیشینگ
تاریخچه غواصی
ماهیگیری با نیزه روش باستانی ماهیگیری است که در سراسر جهان برای هزاران سال مورد استفاده قرار میگرفتهاست. تمدنهای نخستین در اوایل آشنایی خود با رسوم شکار، ماهیگیری با نیزه را در رودخانهها با استفاده از نیزههای تیز خود آموخته بودند.
امروزه در ماهیگیری نوین نیز از نیزه استفاده میکنند. ماهیگیری با اسلحههای نیزهپران الاستیک یا بادی یا با نیزهپرانهای گاز فشرده از روشهای شکار ماهی است که خود دارای اصول و قوائد خاص، تکنیکهای تخصصی و تجهیزات مخصوص به خود برای انواع مختلفی از گونهها در محیطهای آبی گوناگون توسعه یافتهاند.
یکی از داستان های غواصی که به نقل از (هردوت) مورخ تاریخی در تاریخ ثبت شده داستان غواصی به نام سیلیس را بازگو میکندکه در 5 قرن قبل میلاد مسیح برای خشایار شاه پادشاه ایران جهت کشف و جمع آوری گنج های غرق شده کار میکرد.
سورنا
سورنا یا سورن (سردار سپهبد رستم سورن پهلو) (۸۲–۵۳ پیش از میلاد) فرزند آرخش (آرش) و ماسیس
سپهبد ایران در زمان اشکانیان که با وجود عمر کوتاهش از شهرت خاصی در میان مردم باستان برخوردار بودهاست و او اصالتی ایرانی دارد.
بر پایه گفتهٔ پلوتارک «سورنا در دلیری و توانایی پیشروترین پارتی/ایرانی دوران خود بود.» پلوتارک همچنین از سورنا به عنوان بلندقدترین و خوش چهرهترین مرد زمان خود یاد کردهاست.
همچنین برخی از اساتید دانشگاه، سورنا را همان رستم که در شاهنامه آمده میدانند
آرش
آرش کمانگیر یا آرش کمانکش یا آرش تیرانداز یکی از اسطورههای کهن ایرانی و همچنین نام شخصیت اصلی این اسطورهاست.
آرش کمانگیر شخصیتی نیمه اسطورهای ـ نیمه تاریخی است. اسطورهای است چون به دوران پیشدادی تعلق دارد که هنوز ماهیت زمانی و مکانی آن از سوی دانشهایی چون تاریخنگاری نوین و باستانشناسی آشکار و قطعی نگردیده، و نیز از آنرو که زندگی و مرگش در پردهای از کارویژههای افسانهای پنهان است. و تاریخی است زیرا دستکم طی دو هزار سال گذشته مردمان حوزه ایران فرهنگی به او باور داشتهاند و در بسیاری از منابع ادبی از او یاد شده است.
رستم
رُسْتَمْ نامآورترین چهرهٔ اسطورهای در شاهنامه و به تبع آن، مهمترین چهرهٔ اسطورهای ادبیات فارسی است.
هر ملت بزرگ باستانی برای دوران تکوین خود حماسهای دارد که باید به دست شاعر زبردستی زایانده و پرورده شود. تاریخ مضبوط، از روح و آب و رنگ بیبهره است، گرد و خاک قرون بر خود دارد، به عالم مردگان متعلق است، اما حماسه، تاریخ زنده است، نماینده روح ملتی است که هنوز نمرده است. پهلوانان حماسه، شعلة مرموز حیات جاودان یک قوم را در خود دارند.
“رخشی که بهایش بر و بوم ایران است”
خوشحالم که این یادداشت را خواندنی یافته اید. من لوگوى رخش را یک جور خیلی عجیبی دوست دارم
یک جوری که هر بار ارزش رخش و تاثیرش در پهلوانی های رستم و پاسداری از ایران زمین را بیشتر حس می کنم. رخشی که بهایش بر و بوم ایران است، چقدر می تواند برای نماد و الگوی پهلوانی – رستم – و ایرانیان ارزش داشته باشد؟ شاید به ارزش و تعیین کنندگی همان تیری که آرش به همراه آن جانش را در چله کمانش گذاشت و کشید… وقتی نگاه می کنیم می بینیم این گزینه ها در طول شاهنامه در موقعیت هایی بس تعیین کننده ظاهر می شوند و نقش آفرینی می کنند، نقش آفرینیهای که پایداری شان به طول عمر اساطیر و داستان های حماسی مان بازمیگردد